ژوان نخودچی مامان وبابا

ژوان کوچولو تایکسالگی

1396/10/27 23:23
نویسنده : مامان ندا
157 بازدید
اشتراک گذاری

به علت اینکه نتونستم ازوقتی که به دنیااومدی وبلاگت روبه روزکنم مجبورشدم خاطراتت راتایکسالگی در یک جاجمع آوری کنم .

وقتی که به دنیااومدی باوجوداینکه وززنت خوب بودوقدت هم بلندبودیعنی جزوبلندقدهابودی ولی خیلی کوچولوبودی برای همین من اسمت روگذاشتم نخودچی البته بابایی میگه  اون اسمت روگذاشته نخودچی ولی تااونجائیکه یادمه من بهت گفتم نخودچی حالادرهرصورت بهت میگیم نخودچی .

این عکس 3روزگی توست . خاله نوشین چون توروخیلی دوست داشت برای همین یک کیک برات خریدتابه قول معروف تولدصفرسالگیت روجشن بگیره .

عکس 9روزگی چون هنوزبندنافت نیفتاده بودوماداشتیم می رفتیم دکترتاببینیم چرابندنافت نیفتاده 

روزی که ازبیمارستان اومدیم خونه:

قبل 10روزگی:

40روزگی :

اولین یلدا:

اولین چهارشنبه سوری :

اولین دمر:

واکسن 4ماهگی :

6ماهگی :

اولین بارکه رفتی بالای روروئک :

 

اولین بارگوشت راسوراخ کردیم :

اولین باررفتی روی اپن:

اولین بارکه رفتی توی کمد:

اسفند95

دستان کوچک دخترانم 

اولین غذای کمکی 

اولین جشن تولد:

37روزگی لبخندزدی .

سه ماهگی :

5اسفندسال 95ساعت11/45شب(3ماه و5روزگی ) موقعی که باهات بازی میکردم غش غش میخندی ذوق میکردی .

ازهمون روزی که به دنیااومدی ماشالله گردنت رابالانگه میداشتی برای همه تعجب آوربود. فکرکنم حدودیک ماهی است که میخواهی دمربشی این رادرتاریخ 6اسفند95نوشتم .

6اسفند95(3ماه و6روزگی)اولین باری که دمرافتادی ساعت 4/40عصر.

8اسفند95(3ماه و8روزگی)دومین باری بودکه غش غش می خندیدی.

22اسفند95(3ماه و29روزگی)نصفه شب ساعت 4ازخواب بیدارشدم دیدم ازروی تشک دمرافتادی زمین وداری گریه می کنی گفتم خدابچه هارونگه میداره اگربیدارنمی شدم .

چهارماهگی:

قبل از4ماهگی: کلی گردنت رابالانگه میداری ازروزاول هم که به دنیااومدی توی بیمارستان اینطوری گردنت رابالانگه میداشتی همه تعجب میکردن. اسباب بازی هارابادودستت میگیری پاهایت رامی کنی توی دهانت گاهی کلمه م مثل مامان رامیگی ووقتی من رومی بینی گریه می کنی بغلی هستی . 

28اسفند95(4ماه5روزگی)ساعت11شب اولین بارشصتت راگذاشتی توی دهانت وتندوتندمثل پستونک خوردی.

21فروردین 96(4ماه و28روزگی)اولین بارغذاخوردی چون وزنت کم بوددکترسرلاک برنج برات تجویزکرد.

22فروردین(4ماه و30روزگی) ساعت9شب وقتی دمرشدی تونستی دستهایت رااززیرت دربیاری .

پنج ماهگی:

24فروردین (5ماه و1روزگی)ساعت10شب دوباره دمرشدی ودستهایت کنارت بودمن آوردم جلورفتم کاری انجام بدم امادیدم دوباره خودت برگشتی وطاقبازشدی .

28فروردین96(5ماه و5روزگی)اولین باربهت آب دادم خوردی ونوژان اولین بارموهاتوشونه کردم اونم چه مویی کچل خانم .

31فروردین96(5ماه و8روزگی)اولین باررفتی تولدرهام ورومینا.

2اردیبهشت 96(5ماه و10روزگی)ساعت11/5ظهرخودت رابه جلوکشیدی تاتلفن اسباب بازیهایت رابرداری من تورادمرگذاشته بودم.

12(5ماه و20روزگی)اردیبهشت اولین باردست دسی کردی.

17یا18اردیبهشت(5ماه و25روزگی) دستهایت راجمع می کنی مثل حالت اینکه به کسی بگی بیا.

شش ماهگی:

1خرداد96(6ماه 9روزگی)ساعت 9/45گریه کردی که بغلت کنم نکردم گفتی م مثل مامان البته مدتی است حرفهایی مثل باباومامان میزنی زبون نازکت رابیرون میاری .

فکرکنم از8خردادماه 96(6ماه و17روزگی)دمرکه شدی دورخودت میچرخیدی ودنده عقب هم میری .

9یا10خرداد96(6ماه و18روزگی)دنده عقب رفتی ودیدم رفتی زیرصندلی سالن.

12خرداد96(6ماه و20روزگی)ساعت6/45عصردوقدم به جلو4دست وپاخودت رابلندکردی وپاهایت رابه جلوگذاشتی .

20خرداد964(6ماه و28روزگی)دست وپارفتنت سریع شده وتندترمیری.

هفت ماهگی:

22خرداد96(7ماهگی)سعی درنشستن داری به حالت یک طرفه می نشینی.

1تیر(7ماه 10روزگی)ساعت13/10اولین بارنشستی . نوژان گفت مامان ژوان نشست . مدتی است کلمه جی رامثل آبجی که بهت میگم بگوجی جی میگی . نوژان رودوست داری وبهش عادت کردی امااون نه . توروخیلی خیلی دوست داره ومواظبت هستش ولی خوب حسادت هم میکنه هرموقع میخواهیم ازت فیلم بگیریم فیلم روخراب میکنه .

بعدازسفربه استانتبول چهاردست وپارفتنت تندترشده امایک پایت رامی کشی وپای دیگرت راجمع می کنی که من راکمی نگران کرده .

8تیرماه(7ماه 17روزگی) ساعت8/30شب آنافهمیداولین مرواردت دراومده .

هشت ماهگی:

از15-16مرداد(8ماه23روزگی) حالت چمباتمه م ینشینی فکرمی کنم میخواهی بلندشی 

27-28شهریورمردادمامان میگی 

نه ماهگی:

27-28شهریور(9ماهگی)مردادمامان میگی .

2شهریور(9ماهگی)فهمیدن سومین مروارید.

5شهریور(9ماهگی)ننه میگی .

11شهریور(9ماهگی)5-6ثانیه بدون کمک می ایستی .

ده ماهگی:

26شهریور(10ماهگی)خودت دستهایت راگذاشتی زمین بلندشدی چندثانیه م یایستی .

27شهریور(10ماهگی)نصفه شب ساعت34-صبح دیدم رفتی روی تخت نوژان خوابیدی یک پایت روی تخت بودویک پایت روی زمین .

27شهریورا(10ماهگی)ومدی ازتخت مابیایی پایین معلق خوردی وافتادی .

29شهریور: خودت سوارروروئک شدی ازتخت مارفتی بالا

30شهریور(10ماهگی)ازدوتاپله بالارفتی .

14مهر(10ماهگی)یادگرفتی که ازتخت مابیایی پایین برای اولین بار.

15مهر(10ماهگی)2قدم برداشتی که راه بری .

17مهر(10ماهگی)صبح که ازخواب بیدارشدی گفتی : ماماممه

17مهر(10ماهگی)دوباره دوسه قدمی برداشتی .

21مهر(10ماهگی)وقتی که دنی رادیدی که پارس میکنه توهم گفتی باه باه بعدچندروزآپ آپ بعداز25مهرگفتی هاپ هاپ.

10ماهگی جورابهایت راازپایت درمیاوری ومیگی د یعنی دراوردم.

یازده ماهگی:

27مهر(11ماهگی)5قدم راه رفتی .

تقریبااز28-30مهر(11ماهگی)به بعدتعدادقدمهایت بیشترشده وتقریباداری راه میری .

30مهر(11ماهگی)خودت راتکان میدهی ومیگی دادایعنی تاپ تاپ .

دوزاده ماهگی :

28آبان(12ماهگی) خونه لیداخاله گفتی ای جیه گفتن جاجورابی توهم پاپوشت راکه ملینابرای تولدت خریده بودبردی که بذاری توی جاجورابی 

28ابان (12ماهگی)دنبال ملیناگریه کردی نوژان گفت ملیناتوهم گفتی ننی .

28آبان (12ماهگی )ساعت 5/20عصرساعت رانشون دادی وگفتم ساعت توهم گفتی ات .

29آبان(12ماهگی) موزمیخوردی گفتم بگوموزگفتی مو.

30آبان (12ماهگی)واکسن یکسالگیت راباتاخیرزدیم چون نمی خواستم برا ی روزتولدت اذیت بشی ونمی دونستم  که واکسن یکسالگی خیلی راحته وخداروشکراصلااذیت نشدی .

اپ =آب  من من میگی       گیلی گیلی می کنی 

 

هرکاری بگم انجام میدی مثلامیگم بشین می شینی بااسباب بازیهات بازی می کنی  وقتی نوژان کامپیوترراروشن میکنه سریع میدوی دنبالش ومیگی نانا 

نوژان روناناصدامیکنی  جیش =جی 

لغتنامه ژوان: به به ،مه مه، ب (برق) جیه (چیه) کیه  ،ددا(ندا) اجی (آبجی) منظورت نوژان   ، ایی(علی ) ، نه 

 

 

 

 

 

 

1آذراولین باررفتی روی اپن ساعت 10/30شب .

1آذر عمو= امو عمع عمه   کفش +دیات 

2آذراولین بارباویداخاله رفتیم وگوشت راسوراخ کردیم خیل یگریه کردی 

2آذراولین باربه جورابت نگاه کردی وگفتی درودراوردی بعدجراب راگذاشتی روی پای دیگرت 

3آذرملینا ملی  عمو ام  نیست  نی 

4آذربابالباس پوشیده بودوداشت میرفت بیرون رفتی پیشش وگفتی بی یعنی بریم 

خیلی شیطونی میککنی ازدست تومبلمان ومیزوسط راجمع کردم زورگوهستی وبه نوژان زورممیگی اگراذیتت بکنه توهم ازپسش برمیایی ومیزنیش 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)